مشاوره سلولی درمانی
تمام اطلاعات لازم در مورد نحوه سلول درمانی، میزان اثربخشی و عوارض احتمالی توسط پزشک متخصص یا پزشک مشاور سلول درمانی به بیمار داده میشود.
بیماری آمیوتروفیک لترال اسکلروز (Amyotrophic Lateral Sclerosis)، که بهطور مخفف ALS نامیده میشود یک بیماری عصبی نادر است که سلولهای عصبی مغز و نخاع را تحت تأثیر قرار میدهد. این بیماری موجب مرگ تدریجی سلولهای عصبی حرکتی میشود. سلولهای عصبی حرکتی نوعی از سلولهای عصبی هستند که از مغز تا نخاع و عضلات در سراسر بدن گسترش مییابند. این سلولها، ارتباط حیاتی بین مغز و عضلات غیر ارادی فراهم میکنند. در نتیجه، پیامهای عصبی حرکتی از مغز به سلولهای عصبی در نخاع و از نخاع به عضلات منتقل میشوند. تخریب یا مرگ این سلولها سبب میشود که ارسال پیام از مغز به عضلات متوقف شود. در نتیجه، عضلات قادر به حرکت نیستند، به تدریج ضعیف میشوند و از بین میروند. سرانجام، مغز توانایی خود را در شروع و کنترل حرکات غیر ارادی از دست میدهد.
در ابتدا ممکن است علائم ALS خفیف باشد، اما با گذشت زمان، بیماری شدیدتر میشود. با از بین رفتن سلولهای عصبی، ماهیچههایی که آنها را کنترل میکنند عملکرد خود را از دست داده و به درستی واکنش نشان نمیدهند. مهمترین علایم شامل این موارد میشود:
سرانجام، ALS موجب ضعف عضلات از جمله عضلات تنفسی میشود تا زمانی که فلج شوند. بیماران مبتلا به ALS که قادر به بلع نیستند، ممکن است غذا یا بزاق را در ریههای خود استنشاق کنند. در حقیقت، بیشتر مبتلایان به ALS در اثر نارسایی تنفسی جان خود را از دست میدهند. توانایی تفکر، دیدن، شنیدن، بو و لمس معمولا در این افراد تحت تاثیر قرار نمیگیرد. آگاهی بیماران از روند تحلیل عضلات و کاهش توانمندی تدریجی منجر به اختلالات اضطرابی و افسردگی در بیمار خواهد شد. به همین دلیل خدمات روانشناختی و بازتوانی برای بیماران ضروری است.
بروز این بیماری دو نفر در هر صد هزار نفر میباشد و اغلب، افراد بین چهل تا شصت سال را درگیر میسازد. بیماری ماهیت پیشرونده دارد و اغلب بیماران بعد از دو تا پنج سال فوت میکنند ولی گاه دورههای توقف بیماری وجود دارد؛ که باعث میشود ۱۰ درصد از بیماران تا ۱۰ سال زنده بمانند. از آنجایی که این بیماری تنها به اعصاب حرکتی آسیب میرساند، بنابراین هیچ اختلالی در بینایی، لامسه، شنوایی، چشایی و بویایی فرد به وجود نخواهد آمد و جالب این که اعصاب حرکتی مؤثر در حرکت چشمها و مثانه برای مدتهای طولانی از حمله بیماری مصون خواهند ماند.
برای تشخیص قطعی این بیماری یک آزمایش خاص و یا حتی یک دوره آزمایشی ویژه وجود ندارد. تنها راه تشخیص، معاینات پزشکی و تستهای اعصاب و آزمایشهای مختلفی است که اغلب آنها در واقع برای رد فرضیه ابتلاء فرد به سایر بیماریهای مشابه میباشند. زیرا بیماریهای متعدد دیگری هستند که علائمی مشابه بیماری ALS دارند.
برای تشخیص ALS معمولا آزمایشهای زیر انجام میگیرند:
بیماری ALS درمان قطعی ندارد. داروهای موجود در حال حاضر، آسیبهای وارد شده در بیمار را به عقب برنمیگردانند اما میتوانند تا حدودی پیشرفت بیماری را کند نمایند. داروی ریلوزول (ریلوتک) برای درمان این بیماری تایید شده است اما باید عوارض جانبی احتمالی آن به دقت در بیماران بررسی و کنترل شود. در سال ۹۸ داروی ویال تزریقی اداراوون با نام تجاری آلساوا در ایران تولید و رونمایی شد. این دارو از مرگ نورونهای حرکتی ممانعت میکند. آلساوا در دورههای ۲۸روزه به صورت تزریق داخل وریدی تجویز میشود. داروی نودکستا ( Nuedexta) برای کنترل افسردگی و کنترل عواطف (گریه و خندهی بیاختیار) در افراد مبتلا به بیماریهای سیستم اعصاب به خصوص ALS تایید شده است. همچنین، درمانها و داروهای دیگری برای کاهش علائم بیماری داده میشود که شامل موارد زیر است:
طی دهه اخیر محققین از پیوند سلولهای بنیادی به عنوان ابزار امید بخشی برای درمان ناتوانی بیماران استفاده کردهاند. به این منظور سلولهای بنیادی مختلفی از منابع گوناگون مورد بررسی قرار گرفتند. منابع بدست آوردن سلولهای بنیادی عبارتند از مغز استخوان، بند ناف و یا بافت چربی. سلولهای بنیادی به خصوص نوع مزانشیمیِ این سلولها، ویژگی تنظیمکنندهی سیسیتم ایمنی دارد. از همین رو برای درمان بیماریهای خودایمنی و التهابی انتخاب مناسبی است. در مقایسه با سایر منابع، بافت چربی را میتوان به راحتی طی یک پروسه غیر تهاجمی به دست آورد و سلولهای بنیادی آن را به عنوان یک منبع امیدبخش برای درمان این بیماری استفاده کرد.
در مطالعات مختلف بالینی، پیوند سلولهای بنیادی به خصوص سلولهای بنیادی مزانشیمی به عنوان یک درمان موثر در بیماریهای مختلف نشان داده شده است. این سلولها عمل خود را با تمایز به یک نوع سلول خاص جهت ترمیم، کاهش سلولهای پیشالتهابی و افزایش سلولهای تنظیمکنندهی سیستم ایمنی یا از طریق ترشح فاکتورهای رشد انجام می دهند. به نظر میرسد، استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی یک روش امیدوار کننده برای درمان ALS باشد. در واقع، پیوند سلولهای بنیادی شروع بیماری و پیشرفت بیماری را به تاخیر انداخته و طول عمر افراد تحت درمان را افزایش میدهد. علاوه بر این، از دست رفتن سلولهای عصبی نیز در بعضی از افراد پس از سلول درمانی کاهش مییابد، که نشان دهنده تاخیر در از دست دادن عملکرد حرکتی در بیماران است.
سلول درمانی جهت بهبود این بیماری در بیماران بین ۱۸ تا ۶۵ سال و بیماران تایید شده بر اساس معاینه بالینی و آزمایشات تخصصی به کار میرود.
در یک مطالعه بر روی ۱۴ بیمار مبتلا به ALS (5 زن و ۹ مرد) که در محدوده سنی ۲۴ تا ۶۰ سال بودند، سلولهای بنیادی مغز استخوان در ۶ بیمار به صورت تزریق داخل وریدی و در ۸ بیمار به صورت تزریق اینتراتکال (داخل مایع مغزی-نخاعی) انجام شد. در طول پیگیری (۲ ، ۴ ، ۶ و ۱۲ ماه) هیچ گزارشی از وقوع عوارض جانبی از نظر ارزیابیهای بالینی و آزمایشگاهی گزارش نشد. در MRI، هیچ یافته غیر طبیعی جدیدی پیدا نشد. شدت بیماری در تمام بیماران هر دو گروه کاهش داشت. این مطالعه نشان داد که هر دو روش پیوند داخل وریدی و داخل مایع مغزی-نخاعی سلولهای بنیادی به بیماران بی خطر و مفید بود.
در این دوران توصیه نمیشود.
ایمنی و اثربخشی سلول درمانی در شیرخواران و کودکان کمتر از ۱۸ سال اثبات نشده است.
در مطالعات بالینی که در مورد سلول درمانی انجامشده، تعداد کافی از افراد ۶۵ سال و بالاتر شرکت نداشتهاند تا بتوان مشخص نمود که آیا این افراد نسبت به افراد جوانتر پاسخ متفاوتی به درمان میدهند یا خیر.
در صورتی که بیمار منعی برای سلول درمانی نداشته باشد، نحوه انجام طرح، مراحل آن و عوارض احتمالی برای آنان توضیح داده شده و پس از اطلاع کامل بیماران از آنان رضایت نامه کتبی اخذ میشود. برای بیماران آزمایشات کامل خون و ادرار و آزمایشات ویروسی درخواست میشود. شدت بیماری بر اساس فرم استاندارد آن برای هر بیمار محاسبه خواهد شد و تست تنفسی انجام شده و نوبت سلول درمانی تعیین میشود.